بيانات رهبر انقلاب در ديدار مردم آذربايجان
بسماللهالرّحمنالرّحيم
خوشامد عرض ميكنم به همهى شما برادران عزيز، خواهران عزيز، جوانان عزيز؛ مخصوصاً خانوادههاى معزز شهدا، دانشوران، علما، مسئولان، كه اين راه دور را طى كرديد و هديهى ارزشمند محبت و لطف و پيام استقامت مردم عزيز آذربايجان را به اين مناسبت به اينجا آورديد. اميدواريم خداوند متعال به همهى شما لطف كامل و فراوان و رحمت شامله عنايت فرمايد. و همين جا به وسيلهى شما برادران و خواهران عزيز سلام عرض ميكنم به همهى مردم آذربايجان و تبريز، مرد و زن مؤمن؛ كه حقيقتاً حضور آذربايجان و تبريز و ديگر شهرهاى آن منطقه، در همهى دورانهاى گذشتهى ما، از صد سال، صد و پنجاه سال قبل تا امروز، در حركت ملت ايران، تعيينكننده بوده است. امروز هم همين جور است. شماها هستيد كه با همت خودتان، با غيرت خودتان، با ايمان خودتان، با عزم راسخ خودتان، توانستهايد عزت اين كشور و اين ملت را در مقابل دشمنان حفظ كنيد. هر روز هم كه گذشته است، جلوهى آذربايجان در عرصههاى گوناگون بيشتر شده است. سى و پنج سال از ۲۹ بهمن سال ۵۶ ميگذرد. آذربايجان، امروز از جهت ايمان، استقامت، بصيرت و ايستادگى، حتّى از آن دوران مهم و سرنوشتساز هم جلوتر است. اين همه توطئه، اين همه بدخواهى براى جدا كردن احساسات بعضها و بخشهاى مختلف اين ملت، اثرش درست بعكس بوده است. شما بوديد كه توانستيد هميشه پيشگام و پيشرو باشيد. در واقع شما هستيد كه لنگر آرامش اين كشوريد. در واقع آنطور كه شما در شعرتان گفتيد، بنده عرض ميكنم: «آرامِ دل ايران سيزلر سيز».(۱)
يك خصوصيتى در مردم عزيز آذربايجان انسان بوضوح مشاهده ميكند؛ اين خصوصيت در بعضى از مناطق كشور هست، اما در آذربايجان به شكل بارزى وجود دارد و آن اين است كه مبارزات و حركت غيرتمندانهى مردم آذربايجان در دورههاى مختلف؛ در قضيهى مشروطه، در قضيهى اشغال نظامى، در قضاياى گوناگون - كه در اغلب اين قضايا، پيشروِ ديگران هم بودند - همواره با دين و ايمان دينى همراه بوده است. با اينكه جريان روشنفكرى چپ و همچنين جريان روشنفكرى وابستهى به غرب در منطقهى آذربايجان فعال بود - از همان روزهاى اولِ ورود روشنفكرى بيمار به كشورمان - و سعى ميكردند مردم را از دين جدا كنند، در عين حال اگر شما نگاه كنيد به نهضتهائى كه در آذربايجان شكل گرفت و خيلى از آنها نهضتهاى عمومى ملت ايران بود كه آذربايجانىها جلوتر از ديگران بودند، مىبينيد با وجود آن تلاشها، حركت مردم و پيشروان و سرسلسلههاى حركتهاى مردمى در آذربايجان، بر پاىفشارى و پايبندى خود به مسائل دينى، صريحتر از همه بودند. در تبريز، ستار خان ميگفت: فتواى علماى نجف در جيب من است. يعنى اين مرد بزرگِ مبارزِ شجاع، كار خودش را با هدايت علما و مراجع نجف تنظيم ميكرد؛ درست نقطهى مقابل آنچه كه آن روز تفكرات جريانهاى روشنفكرىِ شرق و غرب ميخواستند در اين كشور اعمال كنند. هميشه همين جور بوده، امروز هم همين جور است، فردا هم همين جور خواهد بود.
ملت ايران در مجموعهى خود، ايمان دينى را معيار و ملاك و راهنما قرار داده است. مثال را ما از آذربايجان زديم، اما در سرتاسر كشور، با اندازههاى كم و زياد، همهى ملت ايران اينجورند. حركت، حركت همراه با غيرت و شجاعت و احساس مسئوليت است؛ اما با راهنمائى دين، با پشتوانهى ايمان دينى؛ اين خيلى ارزشمند است. براى همين هم هست كه شما ملاحظه ميكنيد خطراتى كه معمولاً از طرف قدرتهاى سلطهگر جهانى متوجه ملتها ميشود و آنها را متزلزل ميكند، اين خطرها ملت ايران را متزلزل نكرد. حالا در برههى كنونى، زمان مسئلهى تحريمها و فشارها گفتند كه ميخواهيم براى ملت ايران تحريم فلجكننده تنظيم كنيم؛ تنظيم هم كردند. دو سه روز قبل از بيست و دوى بهمن، يك مرحلهى جديد تحريمها را وارد معادلات كردند؛ چند ماه قبل هم - در مرداد همين سال - باز مجدداً همين كار را انجام دادند. يعنى در ايام بيست و دوى بهمنِ امسال به خيال خودشان فشارها را بر مردم افزايش دادند. به اميد چه؟ به اميد سست كردن مردم. جواب چه بود؟ جواب ملت ايران اين بود كه امسال راهپيمائى بيست و دوى بهمن از سالهاى قبل پرشورتر است. همه آمدند، همه جا آمدند، با روحيه آمدند، با چهرهى خندان آمدند. اين، ملت ايران است. هر سال بيست و دوى بهمن، ملت ايران ضربهاى بر دشمنان وارد ميكند؛ مثل بهمنى بر سر دشمنان و مخالفان فرود مىآيد. امسال هم اين بهمن فرود آمد. بنده لازم ميدانم مجدداً - كه اگر تا صد بار هم تكرار شود، زيادى نيست - از ملت ايران به خاطر اين حضور پرشكوه و عزتمندانه سپاسگزارى كنم. در مقابل اين احساس، در مقابل اين بصيرت، انسان بايد تعظيم كند. اين، ملت ايران است.
دشمنان در مقابل اين وضعيت، دچار انفعالند؛ اين را من به شما عرض بكنم. برخلاف آنچه كه وانمود ميشود كه آنها در موضع فعال قرار دارند، نه، اينجور نيست؛ دشمن در مقابل ملت ايران در موضع انفعال است. ملتى با عزم راسخ، با بصيرت، با ايمان، ميداند چه ميخواهد، راه را هم بلد است، سختىها را هم با شجاعتِ تمام تحمل ميكند؛ در مقابل اين ملت، اسلحههاى گوناگون سياسى و نظامى و امنيتى و اقتصادى كنْد است؛ لذا دشمن در حال انفعال است. دشمنان چون در حال انفعالند، حركات غير منطقى ميكنند.
من اين را به شما عرض بكنم: دولتمردان آمريكا مردم غيرمنطقىاى هستند؛ حرفشان غيرمنطقى است، عملشان غيرمنطقى است، زورگويانه است؛ توقع دارند ديگران در مقابل كار غيرمنطقى آنها و زورگوئى آنها تسليم شوند؛ خب، بعضى هم تسليم ميشوند؛ بعضى از دولتها، بعضى از نخبگان سياسى در برخى از كشورها در مقابل پرروئى و زورگوئى آنها تسليم ميشوند؛ اما ملت ايران و نظام جمهورى اسلامى تسليمشدنى نيست. نظام جمهورى اسلامى حرف دارد، منطق دارد، توانائى دارد، اقتدار دارد؛ لذا در مقابل حرف غير منطقى و كار غير منطقى تسليم نميشود.
آنها چطور غيرمنطقىاند؟ نشانهى غير منطقى بودن آنها، همين تناقضهائى است كه بين حرفهاى آنها و بين كارهاى آنها هست؛ حرف يك جور ميزنند، كار جور ديگرى انجام ميدهند. خب، از اين نشانهاى واضحتر براى غير منطقى بودن نيست. انسانِ منطقى يك حرف قانعكنندهاى ميزند، بعد هم دنبال آن حرف راه مىافتد. اين آقايان - دولتمردان آمريكائى و ديگر تبعهى آنها از غربىها - اينجورى نيستند؛ يك حرفى ميزنند، يك ادعائى ميكنند، اما در عمل، درست عكس آن را انجام ميدهند. من حالا چند نمونه عرض بكنم:
ادعا ميكنند ما متعهد به حقوق بشريم. بله، آمريكائىها پرچم حقوق بشر را بلند كردهاند، ميگويند ما متعهد به حقوق بشريم؛ آن هم نه فقط در كشور خودشان - كه آمريكا باشد - در همهى دنيا. خب، اين حرفى است، ادعائى است؛ در عمل چه؟ در عمل، بيشترين ضربه را اينها به حقوق بشر ميزنند؛ بيشترين اهانت را به حقوق انسانها در كشورهاى مختلف و نسبت به ملتهاى مختلف، اينها ميكنند. زندانهاى مخفىشان در سرتاسر دنيا، زندانشان در گوانتانامو، زندانشان در عراق - ابوغريب - حملهى آنها به مردم غيرنظامى در افغانستان، در پاكستان، در مناطق گوناگون؛ اينها نمونهاى از حقوق بشر ادعائى آمريكائىهاست! هواپيماهاى بدون سرنشينشان راه مىافتد، هم جاسوسى ميكند، هم مردم را زير فشار قرار ميدهد؛ كه روزانه خبرش را شما از افغانستان و پاكستان ميشنويد. البته همين هواپيماهاى بدون سرنشين، به قول يكى از مجلات آمريكائى كه همين چند روز قبل از اين نوشته بود، در آينده مايهى دردسر خود آنها خواهد شد.
ميگويند ما متعهد به عدم تكثير سلاح هستهاى هستيم. بهانهى حملهى به عراق هم در يازده سال قبل از اين همين بود كه گفتند در عراق رژيم صدام دارد سلاح هستهاى درست ميكند. البته رفتند و پيدا هم نكردند و معلوم شد دروغ بوده است. ميگويند ما متعهديم كه سلاح هستهاى تكثير نشود؛ در عين حال از يك دولت شريرى كه داراى سلاح هستهاى هم هست، تهديد به سلاح هستهاى هم ميكند - يعنى دولت صهيونيستى - دفاع ميكنند، حمايت ميكنند. آن حرفشان است، اين عملشان است.
ميگويند ما متعهد به گسترش دموكراسى در دنيا هستيم - حالا كارى نداريم كه دموكراسىِ خود آمريكا چه جور دموكراسىاى است؛ در اين زمينه بحث نميكنيم - با اين ادعا، با كشورى مثل جمهورى اسلامى كه روشنترين و واضحترين مردمسالارىها و دموكراسىها را در اين منطقه داراست، دائم معارضه و مقابله ميكنند؛ در عين حال پشت سر كشورهائى در اين منطقه مىايستند و با كمال پرروئى از آنها حمايت ميكنند كه بوى دموكراسى را استشمام نكردهاند و يك بار ملتشان رنگ انتخابات و رأى و صندوق رأى را نديدهاند. اين هم تعهدشان نسبت به دموكراسى است! ببينيد فاصلهى قول و عمل چقدر است.
ميگويند ميخواهيم مسائلمان را با ايران حل كنيم. اين حرفى است كه بارها ميگفتند، اخيراً بيشتر هم ميگويند. ميگويند ميخواهيم مذاكره كنيم و مسائلمان را با ايران حل كنيم - اين حرفشان است - اما در عمل متشبث به تحريم ميشوند، متشبث به تبليغات دروغ ميشوند، حرفهاى ناشايسته ميزنند، مطالب خلاف واقع را نسبت به نظام جمهورى اسلامى و ملت ايران دمبهدم منتشر ميكنند.
همين چند روز قبل از اين، رئيس جمهور آمريكا نطق ميكند و دربارهى مسائل هستهاى ايران جورى حرف ميزند كه انگار اختلاف بين ايران و آمريكا اين است كه ايران ميخواهد سلاح هستهاى درست كند. ميگويد ما تا جائى كه بتوانيم، نميگذاريم ايران سلاح هستهاى درست كند! خب، اگر ما ميخواستيم سلاح هستهاى درست كنيم، شما چطور ميتوانستيد نگذاريد؟ اگر ايران اراده ميكرد كه سلاح هستهاى داشته باشد، آمريكا به هيچ وجه نميتوانست جلوى او را بگيرد.
ما نميخواهيم سلاح هستهاى درست كنيم؛ نه به خاطر اينكه آمريكا از اين ناراحت ميشود؛ عقيدهى خود ما اين است. ما اعتقاد داريم كه سلاح هستهاى جنايت بر بشريت است و نبايد توليد شود؛ آنچه هم كه در دنيا هست، بايد محو شود و از بين برود؛ اين عقيدهى ماست، به شما ربطى ندارد. اگر ما اين عقيده را نداشتيم و تصميم ميگرفتيم سلاح هستهاى درست كنيم، هيچ قدرتى نميتوانست جلوى ما را بگيرد؛ همچنان كه در جاهاى ديگر هم نتوانستند بگيرند: در هند نتوانستند، در پاكستان نتوانستند، در كرهى شمالى نتوانستند. آمريكائىها مخالف هم بودند، اما آنها هم سلاح هستهاى درست كردند.
اينكه ميگويند «ما نميگذاريم ايران سلاح هستهاى درست كند»، يك تقلب در حرف زدن است. مگر بحث سر سلاح هستهاى است؟ در قضيهى هستهاى ايران، بحث بر سر سلاح هستهاى نيست؛ بحث سر اين است كه شما ميخواهيد جلوى حق قطعى و مسلّم ملت ايران را - كه غنىسازى هستهاى و استفادهى صلحآميز از توان داخلى خود ملت ايران است - بگيريد. البته اين را هم نميتوانيد و ملت ايران آنچه را كه حق خودش است، انجام خواهد داد.
دولتمردان آمريكائى غير منطقى حرف ميزنند. با گفتگو كنندهى غير منطقى، نميشود انسان بنشيند به اتكاء منطق حرف بزند؛ خب، او غير منطقى است. غير منطقى يعنى زورگو، يعنى حرفِ بيخود بزن. اين واقعيتى است كه ما در طول اين سى سال در برخورد با قضاياى گوناگون جهانى آن را بروشنى دريافتهايم. ما اين را ميفهميم كه طرف مقابل ما كيست و چگونه بايد با او رفتار كرد.
ادامه مطلب...
زن باردار و شیرده
س 745: آیا روزه گرفتن بر زن باردارى که نمىداند روزه براى جنین او ضرر دارد یا خیر، واجب است؟
ج: اگر بر اثر روزه، خوف ضرر بر جنین داشته باشد و خوف وى هم داراى منشأ عقلایى باشد، افطار بر او واجب است و در غیر این صورت واجب است که روزه بگیرد.
ادامه مطلب...
صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 23 صفحه بعد